باز درد دارم
این عود دردای من تمومی نداره
دیگه نمیشه گفت گاهی شده همیشه
باز خدارو شکر
ولی غمه دیگه
رو روحم سنگینی میکنه
بعضیا میگن خدا از باعث و بانیش نگذره
من میگم بگذره ولی آروم
مثل من که که داره سرم با پنبه بریده میشه
از شما چه پنهون خودمم تقصیر کارم
ولی نه بیشتر از بقیه
خسته ام
مامن امن حرفام فقط اینجاست اونم وقتی که کارد به استخونم میرسه
میخوام از روزام بگم
غمم زیاده ولی امیدوارم به دلداریایی که دارم به خودم میدم سردردای نه چندان شدید ولی دائمیم کارمو به دکتر کشید گفت عصبی. داره مغزت ارور ظرفیت تکمیل میده چندتا قرص و دارو نوشتچند روزیه استفاده میکنم دردام بهتره ولی انگار همشو کردن تو یه ظرفو شبا رو سرم خالی میکنن .
شبا بهم حمله میکنن. قشنگیش اینه که دیگه هق هق ندارم فقط بغضه
اون سال لعنتیو که تحویل دادم سعی کردم بهتر شروع کنم
کلاسا و کارامو کم کردم تا یکم استراحت کنم ولی بازم 3ماه اول سالم شلوغه
خداکنه که پیشنهاد های کارم نتیجه بده تا زندگیم یه ثباتی پیدا کنه
خلاصه اینکه ظاهر همه چی آرومه ولی دلم غوغاست
غوغاست از اونجایی که کلی قربون صدقه میشنوی ولی نمیبینی
نمیدونم چی میشه
و همیشه این بلاتکلیفی زندگیمو تباه کرده
دعا کنید برام
ممنون
فریماه |