زنى كه تنهایى را "انتخاب" كرده، شاید بتوان، از پریشانىِ موهایش، از تیرگىِ لباس هایش، از پاشنهِ كوتاهِ كفش هایش، از بى نظمىِ قدم هایش، و البته از هندزفرىِ توى گوشش كه مدام موزیكى غمگین پخش مى كند، تشخیص داد. اما شاید زنى موهایش صاف، لباس هایش روشن، پاشنه كفش هایش بلند، و قدم هایش منظم بود، ولى در عوض، قلبش پریشان، روزگارش سیاه، خنده اش كوتاه، و حوصله اش نامنظم باشد. و این همان زنى است كه تنهایى را "انتخاب" نكرده، بلكه "تنهایى" انتخابش كرده است! یـاسـیـن كــرمـى
نظرات شما عزیزان:
|