باران که می بارد یکی باید باشد که به تو زنگ بزند و بگوید چترت را برده ای؟یکی که نگرانت باشد حتی نگران اینکه زیر باران به این لطیفی خیس شوی... باران که می بارد یکی باید باشد که دست بکشد توی سرت و آب ها را کنار بزند پابلندی کند و به هوای اینکه می خواهد موهایت را خشک کند خودش را بچسباند به تو و این جسارت را به تو بدهد که قبل از یک چای داغ، داغی لب او را حس کنی اما چند وقتیست که باران دارد می بارد و کسی به من نگفته چترت را برده ای؟

*****
بارانی ات را بپوش و در آغوشم بگیر... ابر،ابر گریه دارم...!

*****
دوست دارم که یک شبه شصت سال را سپری کنم، بعد بیایم و با عصایی در دست، کنار خیابانی شلوغ منتظرت شوم، تا تو بیایی و مرا نشناسی، ولی دستم را بگیری و از ازدحام خیابان عبورم دهی...!

|